متن کامل نامه محمد نوریزاد مبارز نستوه و آزادیخواه، فعال سیاسی و یکی از امضاکنندگان بیانیه «استعفای علی خامنه ای و گذار از رژیم جمهوری اسلامی»، به شرح زیر است:
اسلام ناب محمدی را عشق است!
۱- امروز ۱۴۰۰/۲/۱۳ من ۶۶ مین زخم روزانه را بر خویش وارد آوردم و شرههای خون تازه را به افسر نگهبان وقت ( آقای رحمانی ) نشان دادم.
۵۳ روز از اعتصاب دارو و ۵۰ روز از اعتصاب غذای من میگذرد. با اعتصاب دارو دچار حملههای قلبی و تپش شدید قلب میشوم. نیمی از شنوایی گوش چپم از دست رفته. نه صبحانه میخورم و نه ناهار و نه شام. سر انگشتانم میلرزد. ۳۷ بار بیهوش شدهام و چهار بار از بالای پلههای بند به زیر واژگون شدم. ۱۶ کیلو وزنم کم شده و دید چشمانم نیز.
۲- در لندن دو بیمارستان به نامهای هامر اسمیت و کرامول هر دو زیر نظر سران فراماسون اداره میشوند و به فراماسونرها سرویس میدهند. از شما مردم ایران میپرسم؛ چرا آیت الله های اسلام ناب محمدی به جای دخیل بستن به ضریح امام رضا و امامزادگان، یک به یک راهی لندن میشوند و در این دو بیمارستان بستری میشوند؟! از آیتالله فاضل لنکرانی تا واعظ طبسی تا مهدوی کنی و تا روحانی ( رئیس جمهور ) تا آیتالله سیستانی. اینان حتی برای یک چکاپ ساده در این دو بیمارستان بستری میشوند.
حضرت ملا، جناب مجتبی خامنهای با یک هیئت ویژه، یک طبقه از بیمارستان هامر اسمیت را برای شش ماه اجاره میکند و همسرش را که بچهدار نمیشد در آنجا بچهدار کرد. در آن شش ماه ملا مجتبی خامنهای آموزشهای لازم را از فراماسونرها دریافت کرد و با همسری آبستن و با صرف میلیونها یورو به ایران برگشت تا بچه را در ایران به دنیا بیاورد. همین آیتالله فاضل لنکرانی در وصیتنامهاش رسماً مینویسد: «لندن، ام القرای شیعیان اهل بیت مکرم است.» ای بنازم به تشخیص این ملاهای پوکمغز که ته همگیشان خیس است.
۳- هفته پیش، هیولایی به نام مصطفی کاظمی به عربستان سعودی رفت تا با سران آن کشور گفتگو کند. این هیولا را اگر نمیشناسید، بشناسید: “مصطفی کاظمی” آن سالها که در وزارت اطلاعات بود، کار تخصصیاش گوش تا گوش سر بریدن بود؛ همهی قتلهای زنجیرهای را او با دست خود، با چاقوی سلاخی خود، عملیاتی کرد. گردن فروهرها را خود او گوش تا گوش برید و سرشان را بر سینه نهاد. او را، به شوخی، محاکمه و زندانی و تا همیشه از کارهای دولتی محروم کردند. برادران سپاه که به تخصص او در سلاخی و آدمکشی نیاز داشتند، زندان او را خط زدند و رسما او را در اطلاعات سپاه استخدام کردند. گور پدر حکم محرومیت از استخدام در دوایر دولتی و گور پدر وزارت خارجه که باید برای دیپلماسی دست به کار شود. از خود بپرسید؛ چرا این آدمکش تابلودار سابق اطلاعات اکنون، برای گفتگو به عربستان اعزام میشود؟
۴- آقای دکتر علی ربیعی را اگر نمیشناسید، بشناسید. او سابقاً معاون وزیر اطلاعات (علی فلاحیان) بود. دیپلم هم نداشت؛ معروف بود به «عباد». مگر میشود معاون وزیر اطلاعات بود و دیپلم نداشت؟ چرا نمیشود؟ یکی را فرستادند به جای او امتحان داد و دیپلم گرفت و باز یکی را فرستادند به جای او کنکور داد و دانشگاه رفت و باز دیگری رفت و فوق لیسانس گرفت و یکی دیگر رفت و به جای حضرت «عباد»/علی ربیعی کنکور دکترا داد، و برای او مدرک دکترا گرفت؛ به همین سادگی!
میگما: در زیر عمامههای ولایی چه جک و جونورهایی در جنب و جوشاند. اخیراً با فاش شدن فایل صوتی ظریف به همین دکتر قلابی، علی ربیعی، با حفظ سمت سخنگوی دولت، رئیس دفتر استراتژیک و تحقیقات ریاست جمهوری شد، چرا که حسامالدین آشنا این اطلاعاتی آدمکش با لو رفتن فایل صوتی ظریف مجبور به استعفا شد. چه می کنه این اسلام ناب محمدی بیت رهبری! منقل و تریاک و نگاری را عشق است!
۵- صمیمانه، از همه آنانی که نگران مناند، و به هر شیوه با من و خانوادهام ابراز همدلی و همراهی و غمخواری کردهاند، سپاسمندم. با اطمینان میگویم؛ همچنانکه هر روز در گزارشهای اینجانب برای مسئولین زندان مینویسم، ما به زودی شاهد گور به گور شدن ستمگرانی خواهیم بود که ایران را به تباهی کشاندهاند، و آبروی جهانی سرزمین ما را به خاک مالیدهاند.
میبینم روزی را که در همین نزدیکیها سرافراز از این آزمون بزرگ و سترگ به در خواهیم شد. چه نوریزادها باشند، چه نباشند. کار ما بذرافشاندن است؛ دروی این بذر بماند برای آیندگان.
محمد نوریزاد
زندان اوین
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۰