دهها تن از فعالان، دانشگاهیان، متفکران، نشریهها و سازمانهای چپگرا از سراسر جهان با امضای فراخوانی که در داخل ایران تدوین و منتشر شده است، از تشکیل کمیتههایی برای انعکاس و بالابردن صدای انقلاب ایران حمایت کردند. این فراخوان نیروهای مترقی و انقلابی را به اتحاد و تشکیل سازمانهای طراز انقلاب «زن، زندگی، آزادی» دعوت کرده است.
در این فراخوان آمده است: «بیشک نیروهای انقلابی برای ایجاد اثرات بیشتر و نیرومندتر نیازمند وحدتاند. اما نه وحدت با هر کسی و هر چیزی.
درست به همان اندازه که طلب یاری از ابرقدرتهای جهانی برای دخالت در روند انقلابی خط قرمزی است که نمیتوان به توجیه و عادیسازی عبور از آن پرداخت، اتحاد با نیروهای فاشیست، نژادپرست و شووینیست عملی کاملاً نامشروع، نامقبول و ضدانقلابی است. چراکه بهیقین نمیتوان به هدف والای دموکراسی و برابری با هر وسیلهای و با طی کردن هر مسیری دست یافت.
«وحدت کلمه» به عوض تقویت نیروی انقلاب ما را از تکثر و پتانسیلهای فراوان انقلاب محروم میکند. بدیل ما وحدت در عین کثرت است.
وحدتی که به زنان، ملیتهای غیرفارس، طبقات فرودست، جوانان، اقلیتهای جنسی، طردشدگان و بهحسابنیامدگان امکان میدهد تا صدایشان را با بلندترین فرکانس ممکن به گوش یکدیگر و همگان برسانند.
اگر ما برای «زن، زندگی، آزادی» به پا خاستهایم، باید از رهگذر همین طردشدگان نظم موجود به سوی ساختن نظمی جدید حرکت کنیم و نه ذیل شعارهای مشترک فاشیستهای حاکم و نئوفاشیستهای اوپوزسیونی که مردسالاری، قداست خاک، و آبادی و رفاه طبقۀ خودشان را نعره میزنند.» نویسندگان و امضاءکنندگان که نام اندیشمندانی چون مایکل هارت، فیلسوف آمریکایی و آنتونیو نگری، فیلسوف ایتالیایی در میان آنها به چشم میخورد، با تأکید بر لزوم «سرنگونی رادیکال تمامی اشکال سلطه»، از نیروهای انقلابی خواستهاند «سازمانی انقلابی که در تک تک اقدامات و فعالیتهایش تجسمی است از انقلاب در حال تکوین و جامعۀ دموکراتیک و برابر آینده» تشکیل دهند.
زیرا به گفته آنها «نیروهای مبارزی که خود را متشکل ساخته باشند، خود انقلاب در حال وقوعاند. […] در چنین مبارزهای، انقلابیون چیزی را نابود نخواهند کرد مگر ساختارهای گوناگون بندگی و ستمگری، اما به عوض جهان، جامعه و فردایی خواهند ساخت استوار بر آزادی و برابری.»